نیروی عظیم بسیج نیروی عظیم ملت است"
جبهه مدرسه است
کلاس ما آنجاست
شتاب کن برویم
که دیر خواهد شد
تفنگ را بردار
امام می آید
و امتحان نهایی شروع خواهد شد
بسیج لشکر مخلص خداست.
* بسیج میقات پا برهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام ونشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
* بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکو فه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین[و] حدیث عشق می دهد.
* بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند.
* من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم، و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
* حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری، و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود؟
* تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامس ایران، یقیناً از برکات و الطاف جلیّه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
* من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملتهای مسلمان عالم باشد؛ و قرن پانزدهم قرن شکستن بتهای بزرگ، و جایگزینی اسلام و توحید به جای شرک وزندقه، و عدل و داد به جای ستمگری و بیدادگری، و قرن انسانهای متعهد به جای آدمخواران بی فرهنگ باشد.
در هر یک از شمارههاى منتشر شده در سال امام على، علیهالسلام، به یکى از آیاتى که در شأن آن حضرت نازل شده اشاره کردیم و اینک به بیان آیهاى دیگر مىپردازیم.
یکى دیگر از آیاتى که به اتفاق شیعه و اهل سنت در شأن امیرمؤمنان على، علیهالسلام، نازل شده آیه 55 سوره مائده است که به »آیه ولایت« مشهور شده است؛ در این آیه مىخوانیم:
إنّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون.
جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مىخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مىکنند.
در تفسیر »مجمعالبیان« در شأن
نزول این آیه روایتى نقل شده که شنیدنى است؛ ابوذر غفارى روزى تعدادى از مردم را که به همراه جمعى از یاران رسول خدا، صلّىاللَّهعلیهوآله، در کنار زمزم نشسته بودند، خطاب قرار داده و مىگوید:
اى مردم! هر کس که مرا مىشناسد که مىشناسد، و هرکس که نمىشناسد من خودم را به او معرفى مىکنم؛ من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، من با این دو [گوشم] شنیدم - کر شوم اگر چنین نباشد - و با این دو [چشمم] دیدم - کور شوم اگر چنین نباشد - که رسول خدا، صلّىاللَّهعلیهوآله، مىفرمود: »على [علیهالسلام] رهبر و پیشواى نیکان و کشنده کافران است. هر کس او را یارى کند یارى مىشود و هرکس او را خوار و بى پناه کند خوار و بى پناه مىشود.« بدانید روزى از روزها نماز ظهر را با رسول خدا، صلّىاللَّهعلیهوآله، در مسجد مىخواندم، مستمندى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، اما کسى چیزى به او نداد، او دست را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد رسول خدا تقاضاى کمک کردم ولى کسى چیزى به من نداد. در همین حال على، علیهالسلام، که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود، که انگشترى در آن بود، به او اشاره کرد. مرد مستمند نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر اسلام، صلّىاللَّهعلیهوآله، که در حال نماز بود این ماجرا را مشاهده کرد؛ هنگامى که از نماز فارغ شد. سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت: »اى پروردگار من! سینه مرا گشاده گردان و کار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و یاورى از خاندان من براى من قرار داده، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محکم کن و در کار من شریکش گردان« پس قرآن ناطق را1 بر او فرستادى که »تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتى قرار مىدهیم. به سبب نشانههایى که شما را دادهایم، به شما دست نخواهند یافت.« بار خدایا! م2P محمد، پیامبر تو و برگزیده تو هستم، سینه مرا براى من گشاده گردان، کار مرا آسان ساز و یاورى از خاندانم، على را، براى من قرار داده و پشت مرا بدو محکم کن!«
ابوذر مىگوید: »پیامبر خدا هنوز سخنش را به پایان نبرده بود که جبرئیل از سوى خدا بر او نازل شد و گفت: »اى محمد! بخوان!« گفت: »چه بخوانم؟« گفت: »بخوان: جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مىخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مىکنند«.3
پىنوشتها:
1. سوره طه (20)، آیه 25-32.
2. سوره قصص (28)، آیه 35.
3. الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، مجمعالبیان فى تفسیر القرآن، ج3، ص347-346؛ همچنین ر.ک: احقاق الحق، ج2: ص410-399؛ الشوکانى، فتح القدیر، ج2 ص50؛ المتقى الهندى، کنزالعمّال
اگر حدیث غدیر، مسلم نباشد، هیچ امر مسلمى در اسلام وجود ندارد. (1)
در میان اهل سنت، صدها دانشمند و مورخ و حافظ حدیث و مفسر قرآن و متکلم و حتى ادیب و لغوى، حدیث غدیر را روایت کرده و در کتب خود نوشتهاند.
از دانشمندان و مؤلفان متقدم، تا آنجا که تحقیق و تفحص شده، بیست و شش مجلد کتاب، درباره همین مساله باقى مانده است و از آن جمله:
کتاب «الولایه» تالیف مورخ شهیر و مفسر نامدار سنى مذهب، محمد بن جریر طبرى (متوفى 310ق) که ظاهرا نخستین دانشمندى است که در این موضوع، کتابى مستقل تدوین کرده و در آن به هفتاد و پنج طریق، حدیث غدیر را روایت نموده است و به نقل کتاب «معجم الادباء تالیف حموى، ج 18، ص 80» نامبرده کتابى دیگر نیز به نام «فضائل على بن ابى طالب» نگاشته است. کتاب «الولایة فى طرق حدیث الغدیر» تالیف حافظ، ابن عقده همدانى (متوفى333ق) که حدیث مزبور را با یکصد و پنج طریق نقل کرده است. (2)
کتاب «طریق حدیث الغدیر» تالیف ابوطالب، عبدالله بن احمد بن زید انبارى (متوفى356ق). (3)
کتاب ابوبکر محمد بن عمرو بن محمد تمیمى بغدادى، معروف به «جعابى» (متوفى 355ق). با یکصد و بیست و پنج طریق. (4)
علاوه بر اینها کتب و تالیفات بسیارى وسیله دانشمندان شیعه در این زمینه نگارش یافته و از آن جمله است کتاب بسیار ارجمند «عبقات الانوار» شامل بیست جلد که دوازده جلد آن، وسیله دانشمند، مورخ و محقق نامدار، «میرحامد حسین هندى» تالیف گردیده و هشت جلد دیگر، تالیف و تکمیل فرزند برومند و عالم اوست.
کتاب قیم «الغدیر» در بیست مجلد، تالیف آیة الله علامه، شیخ عبدالحسین امینى، قدسسره، که بحق مىتوان آن را دائرةالمعارف شیعه در موضوع تاریخ اسلام و ولایت علوى دانست. و در همین سده و همین روزگار نیز از محققان و محدثان و مؤلفان اهل سنتبه ذکر حدیث غدیر و ثبت آن پرداختهاند و از جمله:
احمد زینى دحلان مکب شافعى در کتاب «الفتوحات الاسلامیة»
شیخ یوسف بنهانى بیروتى در کتاب «اشرف المؤید»
سید مؤمن شبلنجى مصرى در کتاب «نور الابصار»
شیخ محمد عبده در کتاب تفسیر «المنار»
عبدالحمید آلوسى بغدادى در کتاب «نثر اللئالى»
شیخ محمد، حبیب الله شنقیطى در کتاب «کفایة الطالب»
دکتر احمد، فرید رفاعى در کتاب «تعلیقات معجم الادباء»
استاد احمد، زکى مصرى در کتاب «تعلیقات الاغانى»
استاد احمد، نسیم مصرى در کتاب «تعلیقات دیوان مهیار دیلمى»
استاد محمد، محمود رافعى در کتاب «شرح الهاشمیات»
حافظ، ناصر السنة حضرمى در کتاب «تشنیف الآذان»
دکتر عمر فروخ در کتاب «حکیم المعمرة» (5)
همان طور که پیش از این اشاره شد حدیث غدیر در کتب مورخان تا یکصد و بیست و پنج طریق دارد که از میان آن راویان، اسامى اشخاص زیر را که همگى از مشاهیر صحابه پیامبر اسلامند، نمونه مىآوریم:
1. ابوبکر بن ابى قحافه 2. عمر بن الخطاب 3. عثمان بن عفان 4. طلحة بن عبدالله تمیمى 5. زبیر بن عوام 6. عباس بن عبدالمطلب 7. اسامة بن زید بن حارثه 8. انس بن مالک 9. جابر بن عبدالله الانصارى 10. سعد بن ابى وقاص 11. عبدالرحمن بن عوف 12. حسان بن ثابت 13. سعد بن عباده 14. ابو ایوب الانصارى 15. عبدالله بن مسعود 16. سلمان فارسى 17. ابوذر غفارى 18. عمار یاسر 19. مقداد بن اسود 20. سمرة بن جندب 21. سهل بن حنیف 22. ابى بن کعب 23. امیرالمؤمنین، على
و از بانوان:
24. اسماء بنت عمیس 25. ام سلمه، همسر پیامبر 26. عایشه، دختر ابوبکر 27. ام هانى، بنت ابى طالب 27. صدیقه طاهره، فاطمه زهرا، دختر رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله. (6)
حال که واقعه غدیر و پیام آن روز، از مهمترین وقایع تاریخ اسلام است و اکنون که بیش از یکصد میلیون مسلمان در جهان بر اساس فرمان حق و بر طبق وصیت لازم الاطاعه پیامبر خود اسلام و معارف و احکام دینى را از ناحیه نورانى على، امیر المؤمنین و ائمه طاهرین، صلوات الله علیهم اجمعین، تلقى مىکنند. دریغ است که بسیارى از این پیروان راستین اسلام و تشیع ار خطاب عزا و پیام انسان ساز پیامبر خود در روز غدیر به قدر شایسته آگاه نباشند و یا سبب نا آشنایى با زبان تازى، ز درک و استفاده از آن محروم بمانند و بهمین جهت ترجمه فارسى آن گرامى بر طبق متن مروى در کتاب ارجمند «احتجاج طبرسى» دانشمند و محقق عظیم الشان قرن ششم هجرى (7) که از مصادر معتبر کتب روایت است هب عمل آمد; هرچند که مرا آن مایه نبود که بتوانم آن بلاغت و جاذبه را که در آن متن شریف است تامین نمایم ولى