سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در شگفتم از آن که نومید است و آمرزش خواستن تواند . [نهج البلاغه]
 
جمعه 87 آذر 29 , ساعت 9:16 عصر

نیروی عظیم بسیج نیروی عظیم ملت است" 

< language=Java src="http://comments.persianblog.ir/cc.aspx?blogID=115427&rnd=39799.4568055556" type=text/java>
امتحان نهایی

 جبهه مدرسه است

کلاس ما آنجاست

شتاب کن برویم

که دیر خواهد شد

تفنگ را بردار

امام می آید

و امتحان نهایی شروع خواهد شد

 


جمعه 87 آذر 29 , ساعت 9:14 عصر

 بسیج لشکر مخلص خداست.

* بسیج میقات پا برهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان 
آن، نام ونشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.

* بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکو فه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین[و] حدیث عشق می دهد.

* بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند.

* من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم، و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.

* حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری، و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود؟

* تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامس ایران، یقیناً از برکات و الطاف جلیّه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.

* من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملتهای مسلمان عالم باشد؛ و قرن پانزدهم قرن شکستن بتهای بزرگ، و جایگزینی اسلام و توحید به جای شرک وزندقه، و عدل و داد به جای ستمگری و بیدادگری، و قرن انسانهای متعهد به جای آدمخواران
  بی فرهنگ باشد.


جمعه 87 آذر 29 , ساعت 12:32 صبح
اشاره: آیات بسیارى در شأن اهل بیت عصمت و طهارت، علیهم‏السلام، بویژه حضرت على، علیه‏السلام، نازل شده که جز بر این خاندان پاک و مطهر قابل تطبیق نیست.
در هر یک از شماره‏هاى منتشر شده در سال امام على، علیه‏السلام، به یکى از آیاتى که در شأن آن حضرت نازل شده اشاره کردیم و اینک به بیان آیه‏اى دیگر مى‏پردازیم.



یکى دیگر از آیاتى که به اتفاق شیعه و اهل سنت در شأن امیرمؤمنان على، علیه‏السلام، نازل شده آیه 55 سوره مائده است که به »آیه ولایت« مشهور شده است؛ در این آیه مى‏خوانیم:
إنّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون.
جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مى‏خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مى‏کنند.
در تفسیر »مجمع‏البیان« در شأن
نزول این آیه روایتى نقل شده که شنیدنى است؛ ابوذر غفارى روزى تعدادى از مردم را که به همراه جمعى از یاران رسول خدا، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، در کنار زمزم نشسته بودند، خطاب قرار داده و مى‏گوید:
اى مردم! هر کس که مرا مى‏شناسد که مى‏شناسد، و هرکس که نمى‏شناسد من خودم را به او معرفى مى‏کنم؛ من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، من با این دو [گوشم] شنیدم - کر شوم اگر چنین نباشد - و با این دو [چشمم] دیدم - کور شوم اگر چنین نباشد - که رسول خدا، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، مى‏فرمود: »على [علیه‏السلام] رهبر و پیشواى نیکان و کشنده کافران است. هر کس او را یارى کند یارى مى‏شود و هرکس او را خوار و بى پناه کند خوار و بى پناه مى‏شود.« بدانید روزى از روزها نماز ظهر را با رسول خدا، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، در مسجد مى‏خواندم، مستمندى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، اما کسى چیزى به او نداد، او دست را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد رسول خدا تقاضاى کمک کردم ولى کسى چیزى به من نداد. در همین حال على، علیه‏السلام، که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود، که انگشترى در آن بود، به او اشاره کرد. مرد مستمند نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر اسلام، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، که در حال نماز بود این ماجرا را مشاهده کرد؛ هنگامى که از نماز فارغ شد. سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت: »اى پروردگار من! سینه مرا گشاده گردان و کار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و یاورى از خاندان من براى من قرار داده، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محکم کن و در کار من شریکش گردان« پس قرآن ناطق را1 بر او فرستادى که »تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتى قرار مى‏دهیم. به سبب نشانه‏هایى که شما را داده‏ایم، به شما دست نخواهند یافت.« بار خدایا! م2P محمد، پیامبر تو و برگزیده تو هستم، سینه مرا براى من گشاده گردان، کار مرا آسان ساز و یاورى از خاندانم، على را، براى من قرار داده و پشت مرا بدو محکم کن!«
ابوذر مى‏گوید: »پیامبر خدا هنوز سخنش را به پایان نبرده بود که جبرئیل از سوى خدا بر او نازل شد و گفت: »اى محمد! بخوان!« گفت: »چه بخوانم؟« گفت: »بخوان: جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مى‏خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مى‏کنند«.3


پى‏نوشتها:
1. سوره طه (20)، آیه 25-32.
2. سوره قصص (28)، آیه 35.
3. الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، مجمع‏البیان فى تفسیر القرآن، ج3، ص347-346؛ همچنین ر.ک: احقاق الحق، ج2: ص410-399؛ الشوکانى، فتح القدیر، ج2 ص50؛ المتقى الهندى، کنزالعمّال


جمعه 87 آذر 29 , ساعت 12:29 صبح
واقعه غدیر و خطابه‏اى که پیامبر گرامى اسلام در آن روز بر آن گروه عظیم از مسلمانان، القا فرمود، بتواتر نقل گردیده; بلکه کثرت طرق و اسناد آن روایت چند برابر حد تواتر است و با گذشت چندین قرن هنوز قطعى بوده و تردید را به حریم آن راهى نیست و به گفته ضیاء الدین مقبلى، دانشمند سنى مذهب:
اگر حدیث غدیر، مسلم نباشد، هیچ امر مسلمى در اسلام وجود ندارد. (1)
در میان اهل سنت، صدها دانشمند و مورخ و حافظ حدیث و مفسر قرآن و متکلم و حتى ادیب و لغوى، حدیث غدیر را روایت کرده و در کتب خود نوشته‏اند.

از دانشمندان و مؤلفان متقدم، تا آنجا که تحقیق و تفحص شده، بیست و شش مجلد کتاب، درباره همین مساله باقى مانده است و از آن جمله:

کتاب «الولایه‏» تالیف مورخ شهیر و مفسر نامدار سنى مذهب، محمد بن جریر طبرى (متوفى 310ق) که ظاهرا نخستین دانشمندى است که در این موضوع، کتابى مستقل تدوین کرده و در آن به هفتاد و پنج طریق، حدیث غدیر را روایت نموده است و به نقل کتاب «معجم الادباء تالیف حموى، ج 18، ص 80» نامبرده کتابى دیگر نیز به نام «فضائل على بن ابى طالب‏» نگاشته است. کتاب «الولایة فى طرق حدیث الغدیر» تالیف حافظ، ابن عقده همدانى (متوفى‏333ق) که حدیث مزبور را با یکصد و پنج طریق نقل کرده است. (2)

کتاب «طریق حدیث الغدیر» تالیف ابوطالب، عبدالله بن احمد بن زید انبارى (متوفى‏356ق). (3)

کتاب ابوبکر محمد بن عمرو بن محمد تمیمى بغدادى، معروف به «جعابى‏» (متوفى 355ق). با یکصد و بیست و پنج طریق. (4)

علاوه بر اینها کتب و تالیفات بسیارى وسیله دانشمندان شیعه در این زمینه نگارش یافته و از آن جمله است کتاب بسیار ارجمند «عبقات الانوار» شامل بیست جلد که دوازده جلد آن، وسیله دانشمند، مورخ و محقق نامدار، «میرحامد حسین هندى‏» تالیف گردیده و هشت جلد دیگر، تالیف و تکمیل فرزند برومند و عالم اوست.

کتاب قیم «الغدیر» در بیست مجلد، تالیف آیة الله علامه، شیخ عبدالحسین امینى، قدس‏سره، که بحق مى‏توان آن را دائرة‏المعارف شیعه در موضوع تاریخ اسلام و ولایت علوى دانست. و در همین سده و همین روزگار نیز از محققان و محدثان و مؤلفان اهل سنت‏به ذکر حدیث غدیر و ثبت آن پرداخته‏اند و از جمله:

احمد زینى دحلان مکب شافعى در کتاب «الفتوحات الاسلامیة‏»

شیخ یوسف بنهانى بیروتى در کتاب «اشرف المؤید»

سید مؤمن شبلنجى مصرى در کتاب «نور الابصار»

شیخ محمد عبده در کتاب تفسیر «المنار»

عبدالحمید آلوسى بغدادى در کتاب «نثر اللئالى‏»

شیخ محمد، حبیب الله شنقیطى در کتاب «کفایة الطالب‏»

دکتر احمد، فرید رفاعى در کتاب «تعلیقات معجم الادباء»

استاد احمد، زکى مصرى در کتاب «تعلیقات الاغانى‏»

استاد احمد، نسیم مصرى در کتاب «تعلیقات دیوان مهیار دیلمى‏»

استاد محمد، محمود رافعى در کتاب «شرح الهاشمیات‏»

حافظ، ناصر السنة حضرمى در کتاب «تشنیف الآذان‏»

دکتر عمر فروخ در کتاب «حکیم المعمرة‏» (5)

همان طور که پیش از این اشاره شد حدیث غدیر در کتب مورخان تا یکصد و بیست و پنج طریق دارد که از میان آن راویان، اسامى اشخاص زیر را که همگى از مشاهیر صحابه پیامبر اسلامند، نمونه مى‏آوریم:

1. ابوبکر بن ابى قحافه 2. عمر بن الخطاب 3. عثمان بن عفان 4. طلحة بن عبدالله تمیمى 5. زبیر بن عوام 6. عباس بن عبدالمطلب 7. اسامة بن زید بن حارثه 8. انس بن مالک 9. جابر بن عبدالله الانصارى 10. سعد بن ابى وقاص 11. عبدالرحمن بن عوف 12. حسان بن ثابت 13. سعد بن عباده 14. ابو ایوب الانصارى 15. عبدالله بن مسعود 16. سلمان فارسى 17. ابوذر غفارى 18. عمار یاسر 19. مقداد بن اسود 20. سمرة بن جندب 21. سهل بن حنیف 22. ابى بن کعب 23. امیرالمؤمنین، على

و از بانوان:

24. اسماء بنت عمیس 25. ام سلمه، همسر پیامبر 26. عایشه، دختر ابوبکر 27. ام هانى، بنت ابى طالب 27. صدیقه طاهره، فاطمه زهرا، دختر رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله. (6)

حال که واقعه غدیر و پیام آن روز، از مهمترین وقایع تاریخ اسلام است و اکنون که بیش از یکصد میلیون مسلمان در جهان بر اساس فرمان حق و بر طبق وصیت لازم الاطاعه پیامبر خود اسلام و معارف و احکام دینى را از ناحیه نورانى على، امیر المؤمنین و ائمه طاهرین، صلوات الله علیهم اجمعین، تلقى مى‏کنند. دریغ است که بسیارى از این پیروان راستین اسلام و تشیع ار خطاب عزا و پیام انسان ساز پیامبر خود در روز غدیر به قدر شایسته آگاه نباشند و یا سبب نا آشنایى با زبان تازى، ز درک و استفاده از آن محروم بمانند و بهمین جهت ترجمه فارسى آن گرامى بر طبق متن مروى در کتاب ارجمند «احتجاج طبرسى‏» دانشمند و محقق عظیم الشان قرن ششم هجرى (7) که از مصادر معتبر کتب روایت است هب عمل آمد; هرچند که مرا آن مایه نبود که بتوانم آن بلاغت و جاذبه را که در آن متن شریف است تامین نمایم ولى


جمعه 87 آذر 29 , ساعت 12:20 صبح

فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة

پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.
فرازی از خطابه غدیرپیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)

برای مشاهده متن کامل خطبه غدیر اینجا را کلیک کنید

دو کلام حرف حساب

خطابه غدیر تنها خطابه ایست که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. وبسایت غدیرخم این جمله را در صدر اساسنامه فعالیتهای خود قرار داده و می کوشد این خطابه که در واقع آخرین خطابه و وصیت نامه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برای تمامی نسل بشر می باشد را بدون هیچ کم و کاست به گوش کسانی که از آن بی خبرند، برساند.

 

آلبوم تصاویر

گذری در معارف

آگاه باشید. به خدا سوگند که ((فلان )) خلافت را چون جامه اى بر تن کرد و نیک مى دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب . سیلها از من فرو مى ریزد و پرنده را یاراى پرواز به قله رفیع من نیست . پس میان خود و خلافت پرده اى آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم . در اندیشه شدم که با دست شکسته بتازم یا بر آن فضاى ظلمانى شکیبایى ورزم ، فضایى که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیرى رسند و مؤ من ، همچنان رنج کشد تا به لقاى پروردگارش نایل آید. دیدم ، که شکیبایى در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایى گزیدم ، در حالى که ، همانند کسى بودم که خاشاک به چشمش رفته ، و استخوان در گلویش مانده باشد. مى دیدم ، که میراث من به غارت مى رود.
علامه امینی راجع به نقش الغدیر در وحدت اسلامی کاملاً توجه داشته‏اند و برای اینکه از طرف معترضان اعم از آنان که در جبهه مخالف خودنمایی می‏کنند و آنهایی که در جبهه موافق خود را جا زده‏اند مورد سوء استفاده واقع نشود، نظر خود را مکرر توضیح داده و روشن کرده‏اند که طرفدار وحدت اسلامی هستند و با نظری وسیع و روشن بینانه‏ بدان می‏نگرند. معظم له در فرصتهای مختلف در مجلدات الغدیر این مسئله‏ را طرح کرده‏اند و ما قسمتی از آنها را در اینجا نقل می‏کنیم.
در رویداد «غدیر» گذشته بر آیه «تبلیغ» یعنى آیه: «یا اَیّها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» دو آیه دیگر نازل شده و به حادثه رنگ ابدى و جاودانى بخشیده است این دو آیه عبارتنداز:

1- آیه اکمال دین .

2- آیه سؤال عذاب.
پیامبر گرامى (ص ) در سال دهم هجرت براى انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را <حجة الوداع > نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند.
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.
نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی و مختصر از چگونگی بیعت با حضرت، براساس کتاب ارزش­مند نهج‌البلاغه و منابع مهم تاریخ اسلام که در فاصله قرن سوم تا دهم هجری تألیف یافته‌اند، پرداخته است تا در این خصوص، برخی از ابهام‌های موجود را رفع کند و به سؤالات مرتبط با آن پاسخ دهد.
جدال و اختلاف بر سر مسأله‏ى امامت و جانشینى حضرت محمّد?ص? ، عمرى به تاریخ ظهور اسلام داردو مسلمانان از زمان رحلت پیامبر گرامى اسلام?ص? ، بر اثر همین اختلاف به دو فرقه مهم و عمده تقسیم شده‏اند:
متنی که مشاهده می کنید سوالات یکی از طلاب حوزه علمیه اهل سنت از استاد خویش است . متاسفانه علمای اهل سنت به جای پاسخ به سوالات این کتاب ، در صدد انکار چنین شخصی و چنین کتابی هستند.
برخی دانشمندان سنی که شیعه شدند
تعدادى ازعلما و نخبه گان اهل سنت توانستند زنجیرهاى خود را شکسته واز موانع خفقان تـبـلـیـغـاتـى عـبور کنند وخود را به علوم ومعارف مذهب تشیع به عنوان مـذهبى با تاریخ ، معارف وفرهنگ خاص خود رسانند وبا مطالعه آن ابرهاى تیره گمراهى از آسمان حقیقت کنار رفته با مشاهده حقانیت تشیع به این مذهب گرویدند و فریاد حق سر داده وخود را پیرو و مبلغ مکتب اهل بیت (ع ) اعلام کنند.
ایـن جـریـان شـامـل هزاران روشنفکر ونویسنده قدیم ومعاصرمى شود که مجال ذکر اسامى همه آنها نیست و تنها به چند نمونه از میان آنان اکتفا مى کنیم :
کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:

<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ